یکشنبه 12 تير 1390
حق برغذادراسناد بین المللی
حق بر غذا به عنوان حقي بشري از حقوقي است كه در مجموعه حقوق اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي طبقه بندي ميشود و لذا تعريف، مفهوم كلي، پيشينه تاريخي، محتوا و مكانيزمهاي تضمين آن نيز تا حد زيادي مشابه مفاهيم، محتوا و مكانيزمهاي اجرايي ساير حقوق مندرج در ميثاق بينالمللي حقوق اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي است. به موجب ميثاق مزبور «حق بر غذا حق رهايي از گرسنگي و دسترسي پايدار به غذا با كيفيت و كميتي است كه پاسخگوي نيازهاي غذايي و فرهنگي باشد.» در ميان اسناد بينالمللي حقوق بشر نخستين بار به حق بر غذا در ماده ۲۵ اعلاميه جهاني حقوق بشر اشاره شد. پس از آن در پيماننامههاي متعدد و قطعنامههاي سازمانها و كنفرانسهاي بينالمللي نيز بر اين حق تاكيد شد. در اهميت اين حق همين بس كه نقض آن، تهديدي به صلح و امنيت بينالمللي توصيف شده است با اين وجود، آمارهاي برنامه توسعه ملل متحد حاكي از آن است كه ۶۰ درصد مرگ و مير ساليانه در جهان يعني حدود ۳۶ ميليون نفر، مستقيم يا غيرمستقيم معلول گرسنگي يا كمبودهاي غذايي است و بيش از ۸۴۰ ميليون نفر در سطح جهان از سوء تغذيه رنج ميبرند. مادراني كه با سوء تغذيه مواجهند، فرزنداني را به دنيا ميآورند كه بيشتر مستعد بيماري و مرگ زودرس هستند. كودكان مريض و گرسنه در مدرسه نتيجه مطلوبي نميگيرند و لذا از مهارت كافي برخوردار نميشوند و نهايتاً درآمد كافي براي سير كردن خويش و خانوادهشان را به دست نميآورند و اين چنين است كه چرخه فقر و بيماري و گرسنگي همچنان تداوم مييابدحق بر غذا در ميثاق بينالمللي حقوق اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي عنوان مستقلي ندارد و در بند يك ماده ۱۱با عنوان «استاندارد مناسب زندگي »آمده است ماده ۱۱ ميثاق بينالمللي حقوق اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي مقرر ميدارد:الف-بهبودروش های تولید،حفظ وتوزیع خواروباربا استفاده کامل ازمعلومات فنی وعلمی وبا اشاعه اصول آموزش وتغذیه ویا توسعه یا اصلاح نظام زراعی وحداکثرتوسعه موثرواستفاده از منابع طبیعی را تامین کند.ب-تامین و توزیع ذخایرخواروبار جهان برحسب نیازها با توجه به مسائل مبتلا به جامعه کشورهای صادرکننده وواردکننده.ماده ۱۱ حاضر در زمينه مورد بحث به دو مفهوم مجزا اما مرتبط با يكديگر اشاره ميكند. يكي حق بر غذاي كافي و ديگري حق بر رهايي از گرسنگي چگونگي ارتباط اين دو مفهوم مشخص نيست و كميته حقوق اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي هم هيچ تمايزي ميان آن دو قائل نميشود. در عين حال برخي اعضاي كميته مزبور ميان آن دو تمايز قائل شده و به جاي آنكه آن دو را مترادف تلقي كنند، حق بر رهايي از گرسنگي را زير مجموعه حق بر غذا ميدانند و معتقدند كه حق نخست بر رهايي از قحطي يا تحقق نيازهاي اساسي ضروري براي بقاي فرد دلالت دارد. در حالي كه دومي، مفهومي وسيعتر است كه مستلزم سطح و نوعي از غذاست كه سازگار با كرامت انساني باشد.