ﺳﻪشنبه 25 مهر 1391
حکمرانی مطلوب(خوب) و مسا له عدالت
مفهوم حکمرانی:در فرهنگ «هریتیج » واژه حکمرانی «فعالیت ، شیوه عمل،یا قدرت حکمراندن ؛دولت معناشده است» در فرهنگ سیاسی «اکسفورد» ،حکمرانی «فعالیت یاروش حکمراندن اعمال کنترل یا قدرت بر زیردستان نظامی از قوانین ومقررات تعریف شده است
ریشه واژه حکمرانی: ما را به واژه kubeman(راهبری یا هدایت) میرسد واژه ای که افلاطون ان را برای چگونگی هدایت یک نظام حکومتی یه کار برده است این واژه در قرون وسطی به واژه Gubemane تبدیل شده است که براندن ،حکمروایی کردن یا راهبری دلالت دارد در اینجا حکمرانی عمل حکومت کردن یا کارکرد حکومت است .
دقیقترین تعریف از حکمرانی که از طریق کمیسیون حکمرانی جهانی (1995)امده است؛ «حکمرانی مجموعه ای از روش های فردی ونهادی عمومی وخصوصی است که امور مشترک مردم را اداره میکند ؛ حکمرانی شامل نهادهای رسمی ونظام هایی است که برای تضمین رعایت قوانین قدرت پیدا کرده اند».
نسبت عدالت با ازادي: :
لیبرال ها عدالت را در ازادی فرد در ابعاد سیاسی واقنصادی می بینند
سوسیالیستها (وبالطبع کمونیستها )عدالت را در تقدم منافع وحقوق جمع بر فرد در حوزه سیاست واقتصاد تلقی میکنند
سوسیال دموکراتها با تلفیق این دو گرایش فوق انسانها را درحوزه سیاست آزاد میدانند ولی از نظراقتصادی به منافع جمع وگرایش سوسیالیستی )تظر دارند
در لیبرالیسم جامعه مدنی،فعال ودولت منفعل است در حالیکه در سوسیال دموکراسی هر دو فعال اند.
در مورد تطبیق دخالت دولت وحفظ ازادی وعدالت:
دولت میتواند با دخالت خود در افزایش کارایی بازار مشارکت کند دولت می بایست با فراهم اوردن یک چارچوب قانونی ومطمئن شامل ضمانت اجرای قراردادها رعایت حقوق مالکیت وبا روشهای صحیح اقتصادی به اشتغال بدون تورم ورشد اقتصادی دست یابد علاوه بر این باقوانین ضد انحصار به تملک در اوردن انحصار های طبیعی و وارد کردن شرکت های رقابتی به حوزه عمومی با انحصارات مقابله کند .
برای مشاهده ادامه مطلب کلیک کنید